احمد بخشایشاردستانی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه جامعه مدنی مرهون و قرین دموکراسی است، اظهار کرد: در نظامهای مردمسالار، چون مردم نمیتوانند با رهبران و حاکمان جامعه مستقیماً در ارتباط باشند، نیاز به واسطه وجود دارد که همان جامعه مدنی است. کشوری جامعه مدنی قویتری دارد که مطبوعات آزادتری داشته باشد، نقد جریان داشته و آزادی قبل و بعد از بیان در آن وجود داشته باشد.
وی افزود: جامعه مدنی معمولاً میان مردم و مقامات واسطهگری میکند، به این صورت که خواستههای مردم را تقریر و دستهبندی کرده و برای ارائه راهحل، به مبادی تصمیمگیری میفرستد. در واقع واسطهها بهتر میتوانند مشکلات را حل کرده و پاسخگو باشند؛ مثلاً سندیکای روزنامهنگاران به دلیل مشکلاتی که این قشر با آن مواجه است، دعوت به تظاهرات میکند و این تظاهرات انجام میشود، در واقع سندیکای روزنامهنگاران هم مسئولیت این کار را میپذیرد و هم تقاضای این قشر را به مسئولان ذیربط منتقل کرده و پاسخ آنها را میطلبد. معمولاً احزاب، اصناف، مطبوعات، رسانهها و فضای مجازی میتوانند بخشی از جامعه مدنی باشند. اگر در جامعهای جریان نقد و انتقاد قوی باشد، هم باعث پاسخگویی مسئولان و توسعه و پیشرفت جامعه میشود و هم جامعه مدنی را سرزنده و پویا خواهد کرد.
جامعه مدنی رابطه مستقیم با قدرت سیاسی دارد
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با بیان اینکه جامعه مدنی رابطه مستقیم با قدرت سیاسی دارد، گفت: هر چه قدرت سیاسی غیر متمرکزتر بوده و میان قوا تفکیک و موازنه وجود داشته باشد، جامعه مدنی قویتر است و خوش میدرخشد و هر چه جامعه مدنی قویتر باشد، نیروهای نظامی کمتر در سیاست دخالت میکنند. دموکراسی پاسخی است به این سؤال که چه کسی تصمیمگیری میکند؟ و لیبرالیسم راههای وصول به تصمیم را نشان میدهد. اگر راههای رسیدن به تصمیم متکثر باشد، آن را لیبرالیسم مینامند. لیبرالیسم و دموکراسی رابطهای نزدیک با هم دارند، یعنی اگر ظرف و مظروف را در نظر بگیریم، ظرف، دموکراسی و مظروف، لیبرالیسم است؛ البته در این ظرف میتوان محتوای دیگری را نیز جا داد. معمولاً در نظامهای لیبرال دموکراسی که آزادی بیان و آزادی انتخابات وجود دارد و حقوق بشر رعایت میشود، جامعه مدنی قویای وجود دارد.
جامعه مدنی و توسعه سیاسی با هم قریناند
بخشایشاردستانی ادامه داد: جامعه مدنی و توسعه سیاسی با هم قریناند و در هم تنیده شدهاند، اینطور نیست که یکی محصول دیگری باشد. کشورهای توسعهیافته و نه صرفاً رشدیافته معمولاً جامعه مدنی قوی دارند و وقتی کشوری جامعه مدنی قوی داشته باشد، توسعهیافته نیز هست. البته این مسئله، نسبی است و صفر و صدی نیست، یعنی حتماً نباید کشوری توسعهیافته باشد تا جامعه مدنی قوی داشته باشد، بلکه میتواند نیمه توسعهیافته بوده و جامعه مدنی قوی هم داشته باشد.
وی بیان کرد: وقتی در کشوری مشکلات معیشتی زیاد بوده و نارضایتی وجود داشته باشد، همه درباره آن صحبت کرده و وضعیت را مورد نقد قرار میدهند، اما این نقدها حاکی از این نیست که جامعه مدنی قوی وجود دارد، نقد و اعتراض میتواند ساختارشکن و بر هم زننده وضع موجود نیز باشد. مهم این است که وقتی در کشور ثبات معیشتی و رفاه حاکم است، نظامهای مختلف اجتماعی کارکرد خود را به خوبی انجام میدهند و به لحاظ سیاسی، گردش نخبگان وجود دارد، نقد جریان داشته باشد و گروههای مختلف اعتراضات خود را به صورت صنفی بیان کنند؛ در این شرایط میتوان گفت در آن کشور جامعه مدنی وجود دارد.
جامعه مدنی در ایران ضعیف است
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با بیان اینکه جامعه مدنی یا Civil Society زاده غرب است، گفت: زمانی که در قرن 19 حزب به وجود آمد، آرام آرام جامعه مدنی نیز شکل گرفت. در جامعه ایران، نمونههای مشابه جامعه مدنی وجود دارد. اوایل انقلاب، جامعه مدنی در قالب هیئتهای مذهبی وجود داشت و در دوره اصلاحات، سمنها و NGOها شکل گرفتند که نماد جامعه مدنی محسوب میشدند. در جمهوری اسلامی ایران، چون رهبران و مقامات جامعه زیاد با مردم به صورت مستقیم صحبت میکنند، نقش جامعه مدنی ضعیف است، البته این موضوع ریشه تاریخی دارد و به نظامهای استبدادی برمیگردد. در واقع جامعه مدنی، آزادی، دموکراسی و مردمسالاری یک شبه به وجود نمیآید و نیاز به طی زمان دارد.
وی تصریح کرد: ساختار جامعه مدنی متعلق به ما نبوده است، باید آن را بومی کرد. مردم ایران نتوانستهاند با مقولاتی مثل حزب ارتباط برقرار کنند، جامعه مدنی نیز چون خاستگاه غربی داشته، در میان مردم نهادینه نشده است. از طرف دیگر، چون ساختار حکومت ما بر مفهوم امت و امامت بنا شده، مردم با رهبران جامعه در ارتباط مستقیم قرار دارند و نقش واسطهها کمرنگ است، بنابراین نقش احزاب، جامعه مدنی، جنبشها و اصناف ضعیف میشود. البته اینها کارکرد خود را به خوبی انجام نمیدهند، تا مردم با نقششان آشنا شوند. علاوه بر این، ما فرهنگ مدارا و تساهل و تسامح را به خوبی یاد نگرفتهایم و همه چیز را صفر و صدی در نظر میگیریم، این هم دلیل دیگری بر رشد ناکافی جامعه مدنی در کشور ماست. در واقع ما باید نگاه رو به جلو داشته باشیم، تا موانع موجود به خودی خود برطرف شود.
انتهای پیام